به یاد پروفسور محمد حسن گنجی
مردم شناسی
و
جغرافیای انسانی
در خدمت
بهره ورسازی سرزمین
آمایش و توسعه
بنا به « جغرافیای انسانی سنٌتی » ، انسان کاملا" مجبور به گردن نهادن به قوانین طبیعت نیست ؛ بلکه مختار است که در طبیعت به میل و به نفع خود تحولاتی به وجود آورد ؛ و از اینجا است که :
جغرافیای انسانی به شیوه تولید می پردازد
امٌا
مردمشناسی با هرسه شیوه تولید ، توزیع ، و مصرف کار دارد
و در این راه :
به روابط بین مردم یا انسان و محیط اقتصادی - اجتماعی - فرهنگی وی ( شبیه جامعه شناسی )
و
روابط انسان و محیط طبیعی وی ( شبیه جغرافیای انسانی )
می پردازد.
در این رابطه ابزار به معنی زبان ، ادبیٌات ، و قواعدی تحت عناوین عادات و آداب و رسوم و سنن در ارتباط با سایر اعضاء اجتماع و جامعه است ؛
و
هرگونه ابزار تولید چون بیل در کشاورزی و ابزار توزیع چون ارٌابه و ابزار مصرف چون کاسه ، ابزار مادٌی را تشکیل می دهند.
همانطور که جغرافیای انسانی ، سرزمین را آنطور که هست ، و نه آنطور که باید باشد ( موضوع بهره ورتر ساختن و آمایش کردن ) مطالعه می کند؛ مردم شناسی نیز روابط انسان با زمین و و مردم ساکن بر آن را به نحوی که هست مورد مطالعه قرار می دهد ؛ و ضرورت و چند و چون تغییر و تحوٌل و در واقع بهسازی آن را به علوم مدیریت ( سیاستگذاری و برنامه ریزی و... ) و سایر علوم و فنون اجتماعی چون علوم سیاسی ، حقوق اداری ،علوم اقتصادی ، و... واگذار می کند .
بهره وری سرزمین از آنجا که از سنٌت ( موضوع مردم شناسی ) به صنعت ( علوم و فناوری ) می رود ؛ به خصوص در کشورهای در حال توسعه ، می تواند مبتنی بر مطالعات مردم شناسی به عنوان نخستین مرحله از مطالعات وضع موجود ، تلقی شود .
از این رو همانطور که ماکس درئو ، جغرافیدان بزرگ فرانسوی ، تذکر داده است
مردم شناسی « از جغرافیای انسانی تحلیلی تر به نظر می رسد » .