مفهوم و مضمون سرزمین (3)
بخش دوم
سرزمین« چیدمانی ازمنابع مادی و معنوی است که می توانند شرایط فعالیت های یک فرد یا یک گروه اجتماعی را سازمان دهند و وی یا گروه اجتماعی مربوط را به هویت اصلی خود آگاه نمایند . » .
موضوعات این تعریف ،
- تخصیص منابع مادی و معنوی
- شکل دادن
و
- خود اتکائی
از لحاظ منابع مادی است .
این آخرین بخش از تشکیل معنوی بینش جهان و سرزمین ، ارزشی معنوی برای فرد و گروه اجتماعی مربوطه قائل می شود . در زمان حاضر می بینیم که فکر معرفی سرزمین به دنبال عرض اندامی در جنبه مادٌی سرزمین است . کلود رافستن و ئیو بارل روی این قضیه که سرزمین ، واقعیتی دو وجهی دارد تاکید می کنند ؛ بنا بر این عقیده ی مؤکد به همان اندازه ی عناصر مادی ، عناصر معنوی هم در تشکیل یک سرزمین نقش دارند . بنا به نقطه نظر جغرافیائی و اجتماعی ، ظهور سرزمین بیشتر بخصوص از لحاظی شناختشناسی ، و یاصطلاح علمی و معنوی است . دید فضا ی جغرافیائی در اینجا بسته به تعاریفی است که در مشخص کردن سرزمین داریم . به این ترتیب :
به مفهوم مردمشناختی :
سرزمین به معنی مجموعه ای واحد ، معین و دارای حدود و ثغور مشخص ، تحت کنترل یک گروه اجتماعی است ( مثل قلمروی ملٌی ، محل سکونت یک گروه اجتماعی یا یک قوم ، محلٌه ی خاصٌ گانگسترها ( باندهای بزهکار و جنایتکار )) .
اقتباس از :
https://fr.wikipedia.org/wiki/Territoire
پروفسور ژان پل فریه Jean-Paul Ferrier
مفهوم و مضمون سرزمین (2)
درمفهوم مورد ترجیح در علوم سیاسی و بنا به قدیمی ترین کاربرد آن ، سرزمین بر اساس مرزها ی مشخص کننده ی داخل و خارج مرزها ی یک دولت ، بری تعریف فضای تحت کنترل آن دولت است .
در مفهوم زیست شناختی یا مردم نگاری ، سرزمین فضای جغرافیائی متعلق و به یک قوم ( گروه ) است که می تواند آن را طی یک تهاجم وحشیانه بدست آورده باشد وهم اکنون تحت کنترل دارد .
این اصطلاح گاه توسط برخی از جغرافیا دانان فرانسوی بنا به دو تعریف قبلی به معنی سرزمینی تحت سکونت ، یا تحت تملکِ یک گروه انسانی بکار گرفته شده است .
اصطلاح سرزمین می تواند معرف جدید ترین دوره ی تاریخ ِ جغرافیا باشد . بنا براین مضمون سرزمین در جغرافیا به حساب آوردن « فضاهای مورد سکونت است . در چنین مفهومی :سرزمین دیگر اصطلاحی معادل و مترادف با « فضای جغرافیائی » نیست .
برای ژان پل فریه مناسب ترین روش درک سرزمین به مثابه « فضائی جغرافیائیِ هماهنگ در عوارض سطح خود » وصل کردن آن به شبکه های جغرافیائی ( شبکه کوهها ، شبکه رودها ، و... ) است . چرا که این روش سبب می شود که بتوانیم پدیده هائی که از حد و مرز یک سرزمین معین می گذرند را نیز بحساب آوریم ؛ و به این ترتیب روابط بین سرزمین و هریک از اجزاء آن را بهتر درک کنیم .
سرزمین« منظومه ای از منابع مادی و سمبلیک است که می تواند شرایط زندگی ما را سازماندهی کند ». *
* آیت اللهی : به این ترتیب شاید بتوان گفت آمایش سرزمین برای تغییر و تحول دادن سرزمین موجود به سرزمین مطلوب است .
اقتباس از :
https://fr.wikipedia.org/wiki/Territoire
مفهوم و مضمون سرزمین
خطای بزرگ جغرافیدانان در کشورهای عقب مانده و در حال توسعه این است که آمایش سرزمین را یک فعالیت جغرافیائی می شمارند ؛ و به این اعتبار خود را در آن متخصص می دانند ، ؛ حال آنکه جغرافیا ، که همگام با جامعه شناسی - جمعیت شناسی - اقتصاد و .... مطالعات اولیه آمایش را تشکیل می دهد ، تنها تخصصی در « جغرافیای آمایش » ، به معنی بررسی سرزمین ، است ؛ و آنهم سرزمینی که در این خصوص تعریف شده و عملا" تعیین شده است وشامل کل ٌ جغرافیا نمی شود .
با این وجود باز چون در کشورهای عقب مانده و درحال توسعه این تمایل و اهمال وجود دارد که به یک تعریف ، یک نظر و یک مکتب بسنده کنند و از سایر تعاریفی که چه بسا ار جحیت داشته باشند بگذرند به ناچار بخش مطالعه اکتشافی مفهوم آمایش سرزمین را در اینجا می آوریم :
تعریف جغرافیائیِ مضمون سرزمین
در « فرهنگ جغرافیا و فضای جامعه ها » از ژاک لوی و میشل لوسو ، ژان پل فریه * سه تعریف کلٌی که مضامین اصلی سرزمین در جغرافیا را می نمایند مطرح می کند :
سرزمین به منزله « فضائی محدود و خاص از سطح زمین » است .
نُه تعریف فرعیِ زیر چند و چون شکل گرفتن چنین تعریفی اصلی در طول زمان را توضیح می دهند :
مدتی طولانی مضمون سرزمین به نفع مضمون فضای جغرافیائی که علمی تر به نظر می رسید در حاشیه قرار گرفته بود .
پس از آن ( تا این اواخر ) اصطلاح سرزمین معادل اصطلاح فضای جغرافیائی بکار می رفت . منتهی اصطلاح سرزمین توسط کسانی که نمی خواستند اصطلاحی صرفا" جغرافیائی بکار برده باشند ترجیح داده می شد .
مدٌت کوتاهی است که این اصطلاح معادل محل یا مکان در اقتصاد و علوم سیاسی به منظور نشان دادن خاص بودن یک شهر یا یک منطقه در مجموعه ای بزرگتر ( چون کلٌ کشور ) ، بکار می رود .
اصطلاح سرزمین گاه به این منظور بکار رفته است که تفاوت واقعیت این مضمون را ثابت کند . بنابر این عقیده سرزمین حاکی از یک واقعیت ، یعنی فضائی اجتماعی شده است حال آنکه اصطلاح فضای جغرافیائی فقط مقوله ای فکری در راه شناخت جغرافیائی است .
( ادامه دارد )
* در سال 1984 / 1362 در دانشگاه اکس - مارسی فرانسه استاد مدیر این وبلاگ بوده است .
تاریخچه کاربرد اصطلاح « سرزمین » در جغرافیا
اصطلاح سرزمین در ایران ، به ویژه در علوم جغرافیائی ، از زبان فرانسه ترجمه شده است ؛ چرا که :
- در بدو ورود علوم انسانی جدید و غربی زبان فرانسه زبان بین المللی بوده است ؛ و اکثر دانش آموختگان رشته های مربوط از حوالی 1307 خورشیدی تحصیلکرده ی فرانسه بوده اند .
- مفهوم سرزمین در « آمایش سرزمین » عملا" از فرانسه نشآت گرفته است .
- آغازکاربرد این اصطلاح در جغرافیای فرانسه به قرن سیزدهم میلادی بر می گردد ؛ و قبل از آن فرانسویان نیز مانند ایرانیان ( و در ایران در تفاوتی بارز با ایالت و ولایت که مفاهیمی بیشتر سیاسی - اداری داشته اند ) اکثرا" از اصطلاح « منطقه » استفاده می کرده اند .
از قرن هفدهم به بعد میلادی اصطلاح « سرزمین » در مورد شهر و حومه ی آن نیز بکار رفته است ؛ یعنی :
شهر + مزارع و باغات اطراف شهر + دهات ، محلٌه ها و به طور کلٌی سکونتگاه ها ( ی همسایه ) یا جای های اطراف شهر .
از همان قرن هفدهم میلادی است که اصطلاح « سرزمین » در مفاهیمی سیاسی - اداری نیز بکار گرفته شده است ؛ به عنوان مثال :
سرزمین فرانسه
سرزمین نورماندی
که شرط شناختشان فقط توجٌه به مرز مشخص سیاسی و اداری است .
امروز سرزمین یک کشور تمام آن چیزی است که در داخل مرزهای آن کشور قرار گرفته است . سرزمین شهر ، تمام آن بخشی است که در داخل مرزهای شهر قرار گرفته است ، داخل محدوده خوانده می شود و قاعدتا" تحت نظر و مدیریت شهر داریِ مربوطه است .
به همین ترتیب می توانیم سرزمین روستا ، سرزمین بخش ، سرزمین شهرستان ، و سرزمین استان را نیز تعریف کنیم .
اصولا" کاربرد باصطلاح علمیِ واژه « سرزمین » ، یا اصطلاح سرزمین ، در علوم اجتماعی و جغرافیائی ، چندان قدیمی نیست و شاید فقط به سال 1982 بر می گردد . به نوشته ی ژاک لِوی ، این اصطلاح از سال 1982 (1) در کتاب جغرافیائی « سرزمین های زندگی روزانه » آمد و از آنجا متداول گردید .
نخستین کاربرد مهمٌی که این اصطلاح را در علم جغافیا کاملا" متداول ساخت توسط کلود رافستن در کتاب « برای یک جغرافیای قدرت » منتشره در سال 1980 میلادی است . از آن زمان به بعد اصطلاح سرزمین در علومی متعدد به صورتی فزاینده بکار رفته ؛ و ابعادی تازه یافته است .
واژه های سرزمین و « نابرابری سرزمینی » از سالهای 1990 به بعد در علوم اجتماعی و علوم سیاسی بسیار بکار گرفته شده اند . در این وضعیت ، مفهوم سرزمین نیز بسیار توسعه یافته است و از مفهوم اولیه و ساده ی سرزمین سیاسی - اداری به مفاهیم دیگری چون سرزمین های وابسته ، مورد نزاع ، و ...و...و... رسیده است . این گرایش برداشت سیاسی - اداری در کاربرد فرانسوی اصطلاح « سرزمین » بیش از کاربرد آن در زبان انگلیسی و کشورهای انگلوساکسون ( انگلیس - آمریکا - استرالیا - و... ) بوده است .
در ارتباط با جغرافیا ، فدریک ژیرو معتقد است که اصطلاح « سرزمین » به صورت یک« تکواژ چند وجهی » در آمده است که مفاهیمی بسیار متعدد از آن مستفاد می شود .
(1) نویسنده ی این سطور در آن زمان دانشجوی دکتری « جغرافیای آمایش » ( گرایش آمایش شهری ) بود که هنوز دانشگاه اکس - مارسی تبدیل نام آن به رشته ی « آمایش سرزمین » را نمی پذیرفت .
اقتباس از :
https://fr.wikipedia.org/wiki/Territoire
سرزمین
اصطلاح « سرزمین » اصطلاحی چند پهلوست ؛ و مخاطب خود را به معانی متفاوتی سوق می دهد که به نقطه نظر موجود در مطالعه ، رشته مربوطه ، و زمانِ آن بستگی دارد .
مضمون سرزمین یه صورت خاصٌی در جغرافیا اهمیتی فزاینده یافته است ؛ بخصوص در :
جغرافیای انسانی
و
جغرافیای سیاسی
سرزمین جائی است که :
- مورد سکونت یک جامعه قرار داشته باشد .
- جای هریک از اعضاء در آن مشخص باشد .
- بنا به سلیقه و نیاز انسانی تغییر شکل یافته باشد .
بنا به تعریف کلود رافستن
« سرزمین ، فضائی است که با کار انسانی تغییر شکل یافته باشد . »
یه نظر پی یر جرج ، و فرناند ورژه :
« سرزمین به منزله ی فضائی جغرافیائی است که با نوعی تعلق حقوقی - مالکیتی مشخص شود ؛ مثل سرزمین ملٌی ، سرزمین کشور ، سرزمین ایران ، یا خصوصیتی طبیعی داشته باشد چون « سرزمین کوهستانی » ، یا مسکون جامعه ای با زبان مشخص باشد ؛ مثل « سرزمین فارسی زبانان » . در حالت اخیر ، نامیده شدن به زبان ساکنان منطقه ( منطقه ی زبانی ) شاید نسبت به سایر عناوین آن بهتر باشد .
با اینهمه ، تعاریف متعدد دیگری برای سرزمین وجود دارند که به نقطه نظری مطالعاتی ، عصر و زمان ، و پارادایم های جغرافیائی مورد مطالعه بستگی ندارند .
رهیافت درک این مضمون ، هرچه که باشد ؛ مهم این است که وجود یک سرزمین مستلزم وجود حد ٌ و مرز است . دو اصطلاح اخیر برای نشان دادن نوع نقش سرزمین بکار می روند . به عنوان مثال یک سرزمین ، سیاسی است و نقش سیاسی دارد ، مثل سرزمین ایران ، یا یکی از تقسیمات اداری ؛ مثل استان تهران . تقسیمات سیاسی و اداری سرزمین هائی دارای مرزی معین و کاملا" مشخص هستند ؛ حال آنکه یک سرزمین طبیعی ، مثل فلات ایران ، دارای حدودی است که کمتر مشخص و دقیق ، و بنابر این غیر حقوقی یا باصطلاح غیر قانونی - مقرراتی است .
اقتباس از :
https://fr.wikipedia.org/wiki/Territoire